کتاب صوتی ابر مغز: نیروی شگفتانگیز مغزتان را آزاد کنید نوشته دیپاک چوپرا و رودلف ایی تانزی اثری جهت آزادسازی قدرت انفجاری ذهن برای افزایش سطح تندرستی، شادکامی و سعادت معنوی است.
آیا احساس میکنید حافظه شما بر اثر افزایش سنتان در حال تضعیف است؟ آیا میتوانید سیمکشی اصلی مغزتان را تغییر دهید؟ سلولهای از دست رفته مغز، چگونه جایگزین میشوند؟ آیا این حقیقت دارد که تنها از ده درصد از مغزتان استفاده میکنید؟ آیا میتوانید آگاهتر شوید؟ واقعیت کجا شروع میشود؟
دو شخصیت ممتاز در زمینه سلامت روان، دکتر دیپاک چوپرا (Deepak Chopra) و پروفسور رودلف ایی تانزی برای اولین بار در کتاب ابر مغز (Super brain) در کنار هم قرار گرفتهاند. آنها بر اساس آخرین یافتههای علم عصبشناسی تصویری جدید و عملی از مغز را ارائه کرده و نشان دادهاند، چگونه میتوان برای دسترسی به وضعیت مطلوب جسمانی، ذهنی و معنوی، با مغز ارتباط برقرار کرد و آن را به کار گرفت. تصور کنید مغزتان پیانویی عظیم است. بین پیانوی شما و پیانوی آلبرت اینشتین تفاوت بیولوژیکی وجود ندارد. چوپرا و تانزی به شما میآموزند چگونه همانند استادی ماهر پیانوی خود را بنوازید و نیروی انفجاری مغزتان را آزاد کنید.
کتاب صوتی ابر مغز یا مغز برتر در سه بخش تدوین شده است که عبارتاند از: «پرورش بزرگترین موهبت»، «ساختن واقعیت» و «معما و نوید».
دیپاک چوپرا نویسنده، فیلسوف و پزشک هندی تبار بخاطر ترویج طب شهرت دارد. او معتقد است جسم و روح آدمی، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. وی نویسنده کتاب پر فروش جسم جاودان است.
دیپاک چوپرا بیش از ۴۰ کتاب نوشته که مباحث آنها شامل معنویت تا سلامتی است. او همچنین چندین رمان و مجموعه اشعار معنوی از هندوستان و ایرانی نوشته است. کتابهای او به ۳۰ زبان مختلف دنیا ترجمه شده و بیش از ۱۰ میلیون نسخه از کتابهای او به فروش رفته است. رودلف ایی تانزی یکی از کارشناسان مشهور دنیا در زمینه تحقیقات آایمر است.
در قسمت آغازین کتاب صوتی ابر مغر میشنویم:
برای خلق عصر طلایی مغزتان، باید از موهبتی که طبیعت به شما عطا کرده به نحوی جدید استفاده کنید. این تعداد نورونها یا نوعی جادو در مادهی خاکستری درون سرتان نیست که زندگی شما را پرر، الهامبخشتر و موفقتر میسازد. ژنها هم نقش خود را ایفا میکنند. ولی ژنهای شما هم مانند سایر بخشهای مغزتان پویا هستند. شما هر روز به توفان ناشی از آتشسوزی فعالیتهای الکتریکی و شیمیاییای که در محیط مغزتان رخ میدهد قدم میگذارید. شما در آن واحد رهبر، ابداع کننده، معلم و کاربر مغزتان هستید. بهعنوان رهبر، به مغزتان دستور میدهید. به عنوان ابداع کننده، مسیرها و اتصالات جدیدی را در مغزتان ایجاد میکنید که تا دیروز وجود نداشتند. بهعنوان معلم، مهارتهای جدید به مغزتان میآموزید و بهعنوان کاربر، مسئولید نظم کاری مغزتان را در وضعیتی مطلوب حفظ کنید.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن اثر ژنرال بازنشستهی نیروی دریایی آمریکا ویلیام اچ. مک ریون، یکی از کتابهای پرفروش نیویورک تایمز در سال 2017 است و درباره چیزهای کوچکی صحبت میکند که میتوانند زندگی و شاید دنیای شما را تغییر دهد. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماهآوا تولید شده است.
در زندگی روزمره با مسائل کوچکی روبهرو میشویم که توجهی به آنها نداریم فارق از این که گذشتن از این موارد کوچک به راحتی میتواند زندگی ما را دستخوش تغییر و تحول کند. ویلیام اچ. مک ریون (William H. McRaven) معتقد است تغییر را باید از چیزهای کوچک شروع کرد.
کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن (Make your bed) شامل ده درس کوتاه است که دریاسالار مک ریون در تمرینات نیروی دریایی یاد گرفته و اساس کتاب را نیز تشکیل میدهد. او در هر فصل به یکی از اصول رفتاری و تربیتی یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا میپردازد. این رویکردهای رفتاری، ویژگیهایی هستند که میتواند زندگی روزمره افراد و اجتماع را بهبود بخشد و به پیش ببرد. دریاسالار مک ریون چکیده این کتاب را در قالب سخنرانی جشن دانشآموختگی دانشگاه تگزاس انجام داده است. این کتاب بسیار شبیه کتابهای موفقیت است اما تفاوت فاحشی با این دست از کتابها دارد؛ تفاوت در این است که خود دریاسالار با همهی این نکات زندگی کرده و میکند. وی درسها و تجربیات ساده را که در تمرینات نیروی دریایی کسب کرده به عنوان درسهایی که در مقابل چالشهای زندگی کارساز است بیان میکند. همچنین در هر فصل داستانهایی دربارهی افرادی که با نظم، پشتکار، شرافت و شجاعت زندگی خود را ساخته و موفق بودهاند، وجود دارد.
ویلیام اچ. مک ریون در آمریکا بدنیا آمد. وی بعد از بازنشستگی از نیروی دریایی آمریکا نویسندگی را آغاز کرد. او با بورس تحصیلی وارد دانشگاه تگزاس در آستین شد و به عضویت نیروهای آموزش افسران نیروی دریایی درآمد. مک ریون مدرک کارشناسی خود را در رشتهی رومه نگاری گرفت و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه نیروی دریایی شد.
فرمانده ویلیام اچ. مکریون با افتخار در ارتش خدمت کرد. در سیوهفت سال خدمتش بهعنوان یگان ویژهی نیروی دریایی، در تمام سطوح فرمانده بود. مأموریت نهایی مکریون با درجهی دریاسالاری، فرماندهیِ تمام نیروهای عملیات ویژهی ایالات متحده بود. او در حال حاضر رئیس دانشگاه تگزاس سیستم است.
همهی ما میدانیم که زندگی، سخت و طاقتفرساست؛ ولی گاهی با انجام کارهای پیش پا افتاده میتوان به نتیجهای دست یافت که زندگی را تخت تاثیر قرار دهد. عمل بسیار سادهای مانند مرتب کردن تختخواب هم میتواند برای شروع یک روز نیروی انگیزشی شگفتآوری داشته باشد و رضایتی درونی برای به پایان رساندن یک روز خوب برایمان فراهم کند. برای تغییر چهان، اول تختخوابت را مرتب کن.
جملات برگزیده کتاب تختخوابت را مرتب کن:
- اگر میخواهی جهان را تغییر بدهی از تختوابت شروع کن.
- اگر میخواهی دنیا را تغییر بدهی با موانع شاخ به شاخ شو.
- اگر میخواهی دنیا را تغییر بدهی بهترینِ خودت در تاریکترین لحظات باش.
- اگر میخواهی دنیا را تغییر بدهی وقتی تا خِرخِره توی گِل فرو رفتی، آواز بخون.
- اگر میخواهی جهان را تغییر بدهی کسی را پیدا کن تا برای پارو زدن به تو کمک کند.
در بخشهایی از کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن میشنویم:
«در برهههایی از زندگی، همگی با لحظهی تاریکی روبهرو میشویم. اگر این لحظهی از دست دادن یکی از افرادی که عاشقش هستید نباشد، در این صورت چیز دیگری روحیهی شما را خرد میکند و به تفکر در زندگی وا میدارد. در آن لحظه تاریک و سرد، به درون خود رجوع کنید و بهترین خود باشید.»
«هیچیک از ما از لحظات دردناک زندگی در امان نیستیم. مثل آن قایق پارویی کوچک که اساس تمرینات دورهی نیروی دریایی ما بود، لازم است که همهی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی در کنار خود داشته باشیم. شما به تنهایی از پسِ پارو زدن برنمیآیید. کسی را پیدا کنید تا زندگی خود را با آن قسمت کنید. تا جایی که امکان دارد دوست پیدا کنید و هرگز فراموش نکنید که موفقیت شما در گرو دیگران است.»
«به خاطر داشته باشید… کار امروز را به فردا نگذارید. کسی را پیدا کنید تا در زندگی به شما کمک کند. به همه احترام بگذارید. بدانید که زندگی همیشه بر وفق مرادتان نیست و گاهی اوقات شکست میخورید. ولی ریسک کنید، در مقابله با دشواری قوی باشید، با زورگوییها مقابله کنید، شکستخوردهها را بالا بکشید و هرگز تسلیم نشوید، اگر این کارها را انجام دهید در این صورت میتوانید زندگی خود را به شکلی بهتر تغییر دهید… و شاید حتی دنیا را!»
«سرهنگ دوم ارتش که مسئول ماموریت آزادسازی بود، به من اطلاع داد که باید حملهی خطرناکی را در روز انجام دهند. بدتر از همه این بود که تنها راه برای انجام موفق عملیات فرود سه هلیکوپتر نیروی نجات در میان آن محوطهی کوچک بود. ما در مورد گزینههای دیگرِ تاکتیکی صحبت کردیم ولی سرهنگ دقیقا درست میگفت؛ اگر شانس غافلگیر کردن دشمن را داشته باشید، بهتر است شبانه برای عملیات نجات اقدام کنید، ولی این بار اینگونه نبود و اگر نمیجنبیدیم گروگانها جابهجا و یا کشته میشدند. من ماموریت را تایید کردم و ظرف چند دقیقه، نیروی نجات سه هلیکوپتر شاهین سیاه را اعزام کرد و در مسیر محوطهی گروگانگیری مستقر شدند.»
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
در کتاب صوتی چگونه با هر کسی صحبت کنیم اثر لیل لوندز، با انواعی از راهکارها آشنا میشوید که با استفاده از آنها میتوانید به کمال برسید و به آنچه در زندگی میخواهید، دست یابید.
آیا تاکنون اشخاص موفقی را تحسین کردهاید که به نظر میرسد آنچه را میخواهند در اختیار دارند؟ این اشخاص را میبینید که در جلسات تجاری و در مهمانیهای اجتماعی با اطمینان خاطر و اعتماد به نفس بالا حرف میزنند. اینها کسانی هستند که بهترین مشاغل را از آن خود کردهاند، بهترین همسران را دارند، دوستان ناب دارند و حسابهای بانکیشان پر از پول است. اما تند نروید و با عجله قضاوت نکنید! بسیاری از آنها از شما باهوشتر و بااستعدادتر نیستند. از شما بیشتر درس نخواندهاند. حتی جذابتر از شما هم نیستند. با این حساب موضوع از چه قرار است؟ بعضیها میگویند آنها این ویژگیها را به ارث بردهاند و یا خیلی ساده از بخت و اقبال بلند بهره دارند. چه بهتر که این اشخاص دوباره فکر کنند. علت موفقیت این اشخاص این است که در روابط خود با سایر انسانها از مهارتهای بیشتری برخوردارند.
کتاب صوتی چگونه با هر کسی صحبت کنیم (How to talk to anyone) دربرداندهی 92 راهکار ساده و عملی برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ در روابط است. این راهکارها از اولین برخورد در اولین ملاقات، تا پیچیدهترین روشهای مورد استفاده توسط موفقترین انسانها را شامل میشود. لوندز (Leil Lowndes) برای هرکدام از این روشها نامی را انتخاب میکند تا به خاطر سپردن و تمرین این روشها سادهتر باشد.
این کتاب صوتی ترفندهای ساده و مفیدی را به شما معرفی میکند تا با استفاده از آنها بتوانید هم در زندگی، هم در عشق و هم در کار، یک گفتگو کننده برتر بشوید و کاری کنید که دیگران حاضر باشند با جان و دل به شما کمک کنند و به خواستههایتان برسید.
این کتاب به شما کمک میکند تا راز موفقیت برخی از افراد را دریابید؛ افرادی که به نظر میرسد همه چیز دارند، با اعتمادبهنفس صحبت میکنند، در جلسههای کاری قدرت بیانی عالی دارند و همیشه صاحب بهترین موقعیتهای اجتماعی و بهترین شغلها هستند. راز موفقیت این افراد نه در زیبایی ظاهری آنها و نه در هوش و استعداد آنهاست؛ رمز موفقیت آنها این است که بهتر از بقیه با دیگران ارتباط برقرار میکنند.
این کتاب پیش از آنکه داستان اصلی خود را شروع کند، با یک جمله به استقبال مخاطب میآید: «در این زندگی به دو دسته از اشخاص برمیخوریم: آنهایی که وارد میشوند و میگویند «خوب، من اینجا هستم!» و آنهایی که وارد اتاق میشوند و میگویند «آه، شما اینجا هستید.» احتمالا بعضی از ما جزو دسته دوم هستیم اما دلمان میخواهد مثل دسته اول باشیم! یعنی حضورمان نقطه مرکزی هر جمعی باشد و دیگران از معاشرت و حضور ما لذت ببرند.
لیل لوندز، با مشاهده و مطالعه فراوان به ترفندها و راهکارهای این دسته از افراد دست پیدا کرده و آنها را در این کتاب با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است. نویسنده معتقد است افراد گروه اول در معاشرتهایشان انگار مادهای در اختیار دارند که دوستیها را محکم میکند. از هنری برخوردارند که روی اذهان تأثیر میگذارد. جادویی را میشناسند که در اثر آن دیگران عاشق آنها میشوند. اصلا انگار آنها از کیفیتهایی برخوردارند که رؤسا آنها را استخدام میکنند و به آنها ترفیع رتبه میدهند. دارای منش و ویژگیهایی هستند که مشتریان دوباره به سراغ آنها میآیند. داراییای در اختیار دارند که مردم از آنها خرید میکنند و از رقبایشان خرید نمیکنند. اینها همه تأثیراتی است که شما با شنیدن این کتاب میتوانید روی زندگی خود بگذارید؛ تأثیراتی جزئی روی معاشرت و دوستیهایتان یا تأثیراتی بزرگ و کلی روی شغل و زندگی کاریتان.
لیل لاوندز متخصص ارتباطات شناخته شده بینالمللی، ارتباطات میان فردی و تعاملات ناخودآگاه است. او زندگی خود را وقف آموزش ارتباطات مؤثر در کار، زندگی و روابط عاشقانه افراد کرده است. او پس از این که تدریس در مدرسه ابتدایی را رها میکند و به سفر و صحبت با مردم در نقاط مختلف جهان میپردازد و برای آنها سخنرانی میکند و اینگونه 24 ساعت شبانهروز را در حال مکالمه و سخنرانی برای انسانهای مختلف بود. پس از دههها صحبت با انسانها در سنین و فرهنگهای مختلف لیل تصمیم میگیرد تا تجربیاتش را در قالب سمینارها و کتابهایی منتشر کند.
نتیجه کار او ده کتاب هستند که اکثراً کتابهای پرفروشی هستند و به 26 زبان مختلف ترجمه شدهاند. کتاب «چگونه با هر کسی صحبت کنیم» پرفروشترین و محبوبترین کتاب لیل لوندز است. بسیاری از مجلات و نشریات مهم از جمله مجله تایم، وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز، شیکاگو تریبون، لس آنجلس تایمز، روانشناسی امروز و هافینگتون پست از این نویسنده تقدیر و تحسین به عمل آوردهاند.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی خودت باش دختر اثر ریچل هالیس، یکی از پرفروشترین کتابهای آمازون و نیویورک تایمز در سال 2018، دربارهی خودباوری و مسئولیتپذیری مورد نیاز ن و دختران جهت شادی و رضایت در زندگیست. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماه آوا تولید شده است.
کتاب صوتی خودت باش دختر (Girl wash your face) به ما میگوید که باید از باور کردن دروغهایی که دربارهمان گفته میشود دست برداریم تا تبدیل به همان کسی شویم که واقعاً هستیم. این کتاب دربارهی بسیاری از دروغهای دردناک و یک حقیقت مهم است. کدام حقیقت؟ تو و فقط خود تو مسئول آدمی هستی که میشوی و همچنین مسئول میزان شادی و رضایتی که از زندگی داری. این مفهوم اصلی کتاب ریچل هالیس (Rachel Hollis) است. اما اشتباه نکنید. ریچل قرار است برای شما صدها داستان عجیب، خجالتآور، خندهدار، غمانگیز یا مسخره روایت کند که تمامی آنها به یک حقیقت ختم میشوند: زندگی تو به خودت بستگی دارد؛ اما تا وقتی دروغهایی که بر سر راه رسیدن به این حقیقت وجود دارند را شناسایی نکنید، این حقیقت باورپذیر نیست.
باید این نکته که هر فردی خودش شادیاش را انتخاب میکند و کنترل زندگیاش را به دست میگیرد را درک کنیم. این مسئله یکی از آن نکاتی است که باید با هر دو دست آن را بگیریم و روی تابلوی اعلانات بزنیم تا همیشه در خاطرمان بماند. اما این تنها نکتهای نیست که باید به آن ایمان داشته باشید. علاوه بر این باید تمام دروغهایی را که در طول زندگی به خودتان گفتهاید بشناسید و همهی آنها را نابود کنید. این شناسایی اامیست زیرا بدون آگاهی از اینکه الان کجا ایستادهاید نمیتوانید به جای جدید بروید و تبدیل به آدمی جدید بشوید.
باید بدانید که شما قوی، مبارز و شجاع هستید. به این حقیقت بزرگ پیببرید: شما خودتان کنترل زندگیتان را در دست دارید. شما تنها یک بار و فقط یک بار شانس زندگی کردن دارید و اگر استفاده نکنید این زندگی از دستتان میرود. خودتان را دستِ کم نگیرید و این اجازه را به دیگران هم ندهید و به کمتر از حقتان قانع نشوید.
در پشت جلد این کتاب آمده است:
تا به حال این فکر به سرتان زده که آنقدرها هم که باید خوب نیستید؟ که به اندازهی کافی لاغر نیستید؟ که مادر بدی هستید؟ آیا این فکر به سرتان زده که لیاقتتان همین است که با شما بدرفتاری شود؟ که هیچ ارزشی ندارید و هرگز به جایی نخواهی رسید؟
تمامی اینها دروغ است.
دروغهایی که توسط جامعه، رسانهها، خانوادههایمان، یا صادقانه بگویم، توسط خود شیطان ساخته شده و تداوم یافتهاند. این دروغها برای اعتماد به نفس و تواناییهای ما خطرناک و ویرانگر هستند. بزرگترین گناه این دروغها این است که اصلاً آنها را نمیشنویم. ما به ندرت دروغهایی را که دربارۀ خودمان ساختهایم میشنویم چون سالهاست که آنها با صدای بلند در گوشهایمان نجوا میشوند و از این رو شنیدنشان تبدیل به امری عادی شده است. حرفهای نفرتانگیزی که هر روز بر سرمان آوار میشوند اما متوجهشان نمیشویم. در کتاب خودت باش دختر در مییابیم که تشخیص دروغهایی که در مورد خودمان باور کردهایم کلید تبدیل شدن به نسخۀ بهتری از خودمان است. اگر هم زمان با علم به اینکه بر ناملایمات زندگیمان تسلط داریم بتوانیم مرکز اصلی آنها را نیز پیدا کنیم آن وقت است که میتوانیم بهدرستی مسیرمان را تغییر دهیم.
جملات برگزیده کتاب خودت باش دختر:
- پایین کشیدن دیگران شما را بالا نمیبرد.
- تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بودهای.
- اگر برای خودت ارزش قائل نباشی هیچکس برای تو ارزش قائل نخواهد بود.
- زندگی نباید به معنای زنده ماندن باشد بلکه باید به معنای زندگی کردن باشد.
- تنها چیزی که از تسلیم شدن بدتر است این است که آرزو کنید کاش تسلیم نمیشدید.
- مقایسه کردن لذت را میکُشد. تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بودهای.
- از باور کردن دروغهایی که دربارهتان گفته میشود دست بردارید تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعاً هستید.
- اصلاً زندگی شما نباید شبیه زندگی دیگران باشد بلکه باید ساختهی دست خودتان و حاصل تلاش خودتان باشد.
- پنجره قفل بود از مسیر دودکش استفاده کنید. «نه» به معنای متوقف شدن نیست بلکه به معنای تغییر مسیر به سمت مقصد است.
- گاهی اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه، حتی اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگترین لطف در حق خودتان است.
- تو خودت کنترل زندگیات را در دست داری. تو تنها یک بار و فقط یک بار شانس زندگی کردن داری و این زندگی دارد از دستت میرود.
- وقتی واقعاً چیزی را بخواهید راهی برای به دست وردنش پیدا خواهید کرد اما وقتی از ته دل خواستار چیزی نباشید برایش بهانه جور میکنید.
- باید بهخودتان ثابت کنید که میتوانید. باید به خودتان ثابت کنید که قادر به انجام هر کاری که ارادهاش را بکنید هستید و
قدرت این کار را دارید.
- با گذشت هر سال، یک فصل از کتابتان را بهپایان میرسانید. لطفاً، لطفاً، لطفاً آن یک فصل را هفتادوپنج بار تکرار نکنید و اسمش را زندگی نگذارید.
- گاهی برای تحت تأثیر قرار دادن و جلبِ توجه کسانی که حتی دوستشان هم ندارید وسایلی را میخرید که از عهدهی هزینهشان برنمیآیید، این کار را کنار بگذارید.
- ایجاد یک صفحه روی شبکههای اجتماعی برای فحش دادن و بد و بیراه گفتن به افرادی که حتی نمیشناسید فقط به این خاطر است که آنها پا را از آنچه شما نمیپسندید فراتر گذاشتهاند.
در قسمتی از کتاب صوتی خودت باش دختر میشنویم:
از وقتی نُه ساله بودم پدر و مادرم تصمیم به طلاق داشتند اما مدام منصرف میشدند و دوباره برای آن اقدام میکردند. تا اینکه وقتی شانزده ساله بودم درست وسط طلاقی وحشتناک، نفرتانگیز، زشت و نابودگر قرار گرفتند. در طول این مدت که رابطهی آنها رو به نابودی بود، توانستم گواهینامهی رانندگیام را بگیرم و صاحب یک ماشین دست دوم شوم. یک سوزوکی ساموراییِ 1989 بود که دندهی دستی داشت و اصلاً نمیدانستم چطور باید با آن کار کنم. هفتهها در پارکینگ خاک خورده بود و وقتی میدیدم چطور بدون استفاده مانده و نمیتوانستم با آن کار کنم برایم بسیار دردناک بود.
به این امید که کسی بتواند من را برای تعطیلات آخرهفته بیرون ببرد یا پیچیدگیهای استفاده از کلاچ را برایم توضیح بدهد با خواهر بزرگم، دوستش و مادرم صحبت کردم. اگر میدانستم چطور آن ماشین را برانم میتوانستم خودم به مدرسه بروم. اگر میدانستم چطور آن ماشین را برانم میتوانستم یک کار پیدا کنم و درآمد و پسانداز داشته باشم. احتمالات بسیاری آن سوی یادگیری استفاده از آن دندهی دستی وجود داشت.
یک روز، خیلی ناگهانی، پدرم گفت که میخواهد کارکردن با آن را به من یاد بدهد و باوجود هیجان بسیاری که برای یادگیری طرز راندن آن ماشین داشتم، میدانستم که این ایدهی بسیار وحشتناکیست. پدرم اعصاب بسیار ضعیفی داشت که در تمام مراحل زندگیام حسش کرده بودم اما در آنمدت خیلی بدتر از قبل شده بود. آن موقع کمی بیشتر از یک سال از مرگ برادر بزرگم رایان میگذشت. الان که به گذشته نگاه میکنم متوجه میشوم که پدرم تلاش میکرده تا زندگی را بهحالت عادیاش برگرداند. بههمیندلیل میخواست برای تنها فرزندی که در خانه داشت پدری کند. علاوه بر این او قرار بود روش کار با دندهی دستی ماشین رایان را به من آموزش دهد. دستدوم واژهی مناسبی برای این ماشین بود چون رایان دیگر قادر به استفاده از آن نبود. این کار برای پدرم یا بقیهی اعضای خانواده که برای رانندگی و بیرونبردنم با ماشین رایان دو دل بودند چه حسی داشت؟ آیا پدر از همهشان بدشانستر بود؟ آیا او تنها کسی بود که آنقدر اراده و قدرت داشت که دردهایش را کنار بگذارد و کاری را که لازم بود انجام دهد؟ احتمالاً افراد دیگر به طرق مختلف دیگری با احساساتشان مقابله میکنند. شاید مادرم گریه کند و خواهرم داد بزند اما پدرم. احساسات قویاش تنها با یک روش بروز داده میشود: مستقیم به نقطهی جوش میرسد.
آن زمان هیچ دردی احساس نمیکردم. شانزدهساله بودم و متوجه نمیشدم چرا پدرم تا آن حد عصبانی است. در حال رانندگی به خارج از شهر بودیم تا بتوانم در جایی خلوت و بدون ماشین تمرین کنم. هنوز هم بهیاد دارم که چطور در آن جادهی خارج از شهر سرم داد میزد: «کلاچ! دنده! گاز! چند بار قرار است خاموش کنی تا یاد بگیری؟» هر چه بیشتر داد میزد من بیشتر خاموش میکردم. هر چه من بیشتر خاموش میکردم بیشتر گریه میکردم. هر چه بیشتر گریه میکردم او عصبانیتر میشد. اصلاً نمیدانم آن لحظات ده دقیقه طول کشید یا یک ساعت. فقط میدانم آنقدر مرتکب اشتباه شدم که شروع کردم به لرزیدن و در نهایت پدرم پشت فرمان نشست. در سکوت مطلق به خانه برگشتیم.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی اثر مرکب اثر دارن هاردی، حاوی روشهای ساده اما شگفتانگیزی است که موفقیت را در هر حوزهای از زندگی چندین برابر میکند.
کتاب صوتی اثر مرکب (the Compound Effect) دربرداندهی نکات طلایی موفقیت در کار و زندگیست و اصول به دست آوردن موفقیت و مهمتر از آن ادامه داشتن آن را در این کتاب یاد میگیریم.
همه ما به دنبال موفقیت و تحقق اهداف و آرزوهایمان هستیم. اثر مرکب وجه اشتراک تمام افراد موفق با یکدیگر است که "دارن هاردی" با بررسی تکتک آنها، به آن رسیده است. این کتاب به شما میگوید که چطور با چند اصل ساده زندگی روزمرتان را متحول کنید. اثر مرکب میگوید برای به وجود آمدن تغییرات بزرگ نیاز به قدمهای بزرگ نیست بلکه ثبات قدم در انجام تغییرات کوچک است که میتواند شما را به آنچه میخواهید تبدیل کند. همچنین این تغییرات کوچک و اتفاقات پیرامون آنها را در مسیر موفقیت بررسی میکنید.
دیگر زمان آن رسیده است که یک بار برای همیشه حقیقت موفقیت را بدانید. هیچ فرمول معجزهآسایی وجود ندارد. شما با دو روز کار در اینترنت میلیاردر نمیشوید یا با استفاده از یک کِرِم بیست سال جوانتر نخواهید شد. خیلی عالی بود اگر میشد موفقیت، اعتماد به نفس و سلامتی را در یک پکیج از سوپرمارکت خرید اما اینطور نیست. باید آنها را بدست آورید و دارن هاردی به ما میگوید که از طریق کنترل نیرویی که در زندگیمان وجود دارد باید این کار را انجام داد. با کنترل نیروی اثر مرکب. چیزی که در این کتاب صوتی به شما گفته میشود، نتیجه 16 سال تحقیقات و تجربه دارن هاردی با بهترین اساتید دنیاست. قبل از شروع لازم است بدانید که بدست آوردن موفقیت دشوار، گاهی خسته کننده و تکراری است. در این کتاب شما رازهای خارقالعادهای را کشف نمیکنید، بلکه چیزهایی که در زندگیتان وجود دارد را کنترل و با تغییرات ساده اتفاقات بزرگ برای خودتان به وجود میآورید.
کتاب اثر مرکب و مضمون و هدف گذاری آن به نحوی است که مدیر، کارمند، مرد، زن، پیر، جوان و هر مخاطبی در هر قشر و سن و شغل و حرفهای بتواند به فراخور نیازش از آن بهرهمند شود و برای موفقیت و تداوم موفقیت به آن نیازمند باشد. تا آنجا که نویسنده در مقدمه کتاب ادعایی بزرگ میکند و میگوید: مهم نیست چه چیزی یاد میگیرید یا از چه استراتژی و تاکتیکی استفاده میکنید، موفقیت در نتیجه اثر مرکب به دست میآید.
موفقیت آسان نیست. هیچ کتابی بدون شما نمیتواند معنای عملی موفقیت را واقعیت ببخشد و هیچ رژیم غذایی بدون ارادهی صد در صدی شما نمیتواند باعث کم شدن وزنتان شود. صادقانه بگوییم، موفقیت اصلا راحت نیست. هیچ گاه در یک شب میلیاردر نخواهید شد و هرگز بدون شناخت و تمرین و تمرین و اشتیاق زندگی مخصوص به خود را نخواهید ساخت! اما باور این جملات نقطه شروع است.
اگر تا اینجای قصه را میتوانید بازی کنید برای شما یک پیشنهاد ردنشدنی داریم. پیشنهادی درست شبیه یک نوشیدنی گرم وقتی دستهایتان از شدت سرما بیحس شده است. پیشنهاد ما انجام تغییرات و روشهایی است که «دارن هاردی» در کتاب «اثر مرکب» برای شما میگوید. این تغییرات به هیچوجه اطلاعات جدیدی نیست. بلکه تمام کارهایی است که شما میدانید و انجام نمیدهید.
دارن هاردی (Darren Hardy) نویسنده، سخنران و مشاور آمریکایی است که تا سال 2015 ناشر "مجله موفقیت" یکی از پرتیراژترین مجلات دنیا بوده است. او از کودکی با پدرش بزرگ شده و او را یکی از بهترین مربیان خود میداند. دارن در سن 18 سالگی تجارت خود را آغاز کرد و در 27 سالگی به یک جوان میلیونر تبدیل شد. مجله موفقیت به او این امکان را داد تا با مدیران برجسته، کارآفرینان برتر و قهرمانان مصاحبه داشته باشد و همین موضوع باعث شد تا پرده از راز موفقیت آنها بردارد.
او در شبکههای اجتماعی و وبلاگش استراتژی و اصول موفقیت را با روشهایی که خودش آزمایش کرده و به نتیجه رسیده است با مردم به اشتراک میگذارد. او میگوید که دوست دارد همه از تمام پتانسیل زندگی خودشان استفاده کنند. دارن هاردی مدیرعامل خیریه کودکان نامرئی است که به کودکانی که برای سرباز شدن در کشورهای آشوب زده یده میشوند کمک کند تا راه زندگیشان را پیدا کنند. او مشهورترین مقالات نیویورک تایمز را مینویسد و چندین کتاب مشهور دارد که بهترین آنها "اثر مرکب" است.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی 23 راه برای غلبه بر تنبلی: چرا کارهایمان را به تعویق میاندازیم اثر اس جی اسکات بهترین و کاربردیترین راهنما برای غلبه بر تنبلی و داشتن یک زندگی پربار است.
حقیقت آن است که همه ما دوست داریم هر روز بیش از پیش موفق باشیم و آنچه در ذهن داریم را به انجام برسانیم، اما آنچه به راستی اتفاق میافتد این است که عادت «به تعویق انداختن کارها» باعث میشود با انبوهی از کارهای ناتمام که همه را به آینده موکول کردهایم مواجه شویم و این ما را به استیصال میکشاند و اضطراب حاصل از آن باعث میشود که هرگز دست به کار انجام کارهایمان نشویم.
یکی از مهمترین دلایل تنبلی، نداشتن اولویتبندی در زندگی برای رسیدن به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. اگر فردی برای انجام کارهایی که قرار است در یک روز انجام دهد، اولویتبندی درستی نداشته باشد به احتمال زیاد از انجام یک یا چند کار مهم باز خواهد ماند. یکی از دلایل دیگر تنبلی، حس لذت جویی است. بعضی افراد با این تفکرات اشتباه که الان را باید غنیمت شمرد و از آن لذت برد به انجام کارهای دیگر تمایلی ندارند. جالب است بدانید که کمالگرایی هم یکی از دلایل تنبلی است. بعضی افراد به این دلیل که دوست دارند هر کاری که انجام میدهند، بیعیب و نقص باشد از انجام کارهایی که فکر میکنند ممکن است در انجام آنها ضعفهایی داشته باشند، دست بر میدارند.
با تغییر الگوی ذهنیمان به سوی یک ساختار «ضد تنبلی» میتوانیم بر این مشکل فائق آییم و این همان راهی است که اس جی اسکات (Steve Scott) در کتاب 23 راه برای غلبه بر تنبلی (23anti procrastination habits) با مجموعه راهنماییهای ساده اما نظاممند و کارا پیش پای ما میگذارد تا هر چه بیشتر بتوانیم از زمان محدودمان بهره بگیریم.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی کیمیاگر اثر نویسنده مشهور برزیلی پائولو کوئیلو روایت روح بیقراری است که در جستوجوی سلوک و رسیدن است.
رمان کیمیاگر (The Alchemist) داستانی پرکشش و جذاب دارد، روح کلی داستان دعوت به آزاد شدن از تعلقات و وابستگیها و آغاز سفر است که در نهاد بشر وجود دارد. سبک داستانی رمان کیمیاگر شبیه به سبک داستانهای شرقی است، همچنین جملات قصار جالبی در جای جای این داستان وجود دارد که به نوبهی خود بسیار زیبا و دلنشین هستند.
کتاب صوتی کیمیاگر دربارهٔ چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که محل گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر در رؤیای خود مشاهده میکند و به قصد تحقق بخشیدن به این رؤیای صادقه که آن را افسانهٔ شخصی خود میخواند، وطنش را در آندلس رها میکند و رهسپار شمال آفریقا میشود.
در این سفر پرخطر و پر فراز و نشیب، با یک کیمیاگر و مردی که خود را ملک صدق پادشاه سالم میداند آشنا میشود و دل به فاطمه، دختر صحرا میدهد. همهٔ این افراد، سانتیاگو را در مسیر جستجویش هدایت میکنند. دست آخر سانتیاگو پس از تحمل سالها سفری طاقت فرسا، گنج را نه در فرسنگها دورتر، بلکه در همان آغل گوسفندانش در سرزمین خود مییابد؛ گنجی بزرگتر که آن را فقط میتوان در درون جست!
رمان کیمیاگر معروفترین کتاب پائولو کوئیلو (Paulo Coelho)، یکی از رمانهای بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم جهان است. تا قبل از کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو دوران کاری پر دستاندازی را سپری کرد اما مصمم بود که نویسندگی را به عنوان یک شغل تمام وقت ادامه دهد. وی ایده اولیه کتاب کیمیاگر را از یکی از داستانهای هزار و یک شب و همچنین داستان کوتاهی از نویسندهی آرژانتینی، خورخه لوئیس بورخس، به نام داستان دو رویابین گرفت. کیمیاگر در بیش از ۱۵۰ کشور دنیا انتشار و به بیش از ۵۲ زبان ترجمه شده است.
کتابهایی همچون کیمیاگر خاطرات یک مغ، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، کوه پنجم، یازده دقیقه، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، شیطان و دوشیزه پریم، زهیر، ساحره پورتبلو، والیها، چون رود جاری باش از این نویسنده در ایران به چاپ رسیدهاند.
جملات برگزیده کتاب کیمیاگر:
- در مرحلهای از زندگی آدمها، هر چیزی روشن و امکان پذیر است. آنها نه از خیالبافی و نه از آرزوی کارهایی که میخواهند در زندگیشان رخ دهد، هراسی ندارند. اما با گذشت زمان، نیرویی مرموز آنها را متقاعد میکند که دسترسی به افسانه شخصی شان غیر ممکن است.
- هرکس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعاً از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین میشوی.
- خداوند برای هرکس در زندگی مسیری قرار داده است که باید آن را طی کند. کافی است نشانههایی را که خداوند بر سر راهت قرار داده، بخوانی.
- یکنواختی ایام برای آدمها باعث میشود متوجه چیزهای خوبی که هر روز با طلوع خورشید در زندگیشان اتفاق میافتد، نشوند.
- همهی آدمها دنیا را همان جور که میخواهند ببینند، میبینند، نه آنجوری که هست.
- عشق زنجیر محکمی به پای عاشق میبندد تا در کنار معشوق خود بماند.
- هرگز قبل از اینکه چیزی را بدست آوری، وعده آن را به کس دیگری نده.
- همهی اتفاقات بین طلوع و غروب خورشید رخ میدهد.
- وقتی عاشق میشوی همه چیز برایت معنا پیدا میکند.
در قسمتی از کتاب صوتی کیمیاگر میشنویم:
پسرک «سانتیاگو» نام داشت. هوا گرگ و میش بود که به همراه گوسفندانش به کلیسایی متروک رسید. سقف کلیسا از مدتها پیش فرو ریخته و درخت چنار بزرگی در محلی که قبلا از آن برای ظروف مقدسه استفاده میشد، روئیده بود.
تصمیم گرفت شب را آن جا بیتوته کند. همه گوسفندان را از در مخروبه وارد کیسا کرد و با چند تیر و تخته در را مسدود نمود تا در طول شب گوسفندی خارج نشود. در آن منطقه اثری از گرگ پیدا نمیشد، اما یک شب که یکی از گوسفندانش از گله جدا مانده بود تمام روز بعد را مجبور شد صرف جستجوی آن حیوان کند. زمین را با کتش جارو کرد و دراز کشید و کتابی را که اندکی پیش به اتمام رسانده بوده بالش خود قرار داد. با خود گفت: «باید کتابهای قطور تری را برای خواندن شروع کنم زیرا هم مطالعه آنها مدت زمان بیشتری طول میکشد و هم بالشهای راحتتری خواهند بود».
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی غول درون: ضمیر ناخودآگاه شما چگونه کار میکند و چگونه از آن استفاده کنیم؟ اثر هری کارپنتر، راهنمایی کامل و جامع برای افرادی است که میخواهند غول درون خودشان را کشف کنند و آن را مطیع خود کنند تا بتوانند زندگیشان را تغییر دهند. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماه آوا تولید شده است.
غول درون (The genie within, your subconscious mind) را یک توصیف کاملاً کاربردی از نحوهی کارکرد ضمیر ناخودآگاهمان میدانند. قوانینی که ضمیر ناخودآگاه از آنها اطاعت میکند، چگونگی برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه به همراه 15 روش ثابت شده برای استفاده از آن در این کتاب صوتی بیان شده است.
غول درون همان ضمیر ناخودآگاه است که اغلب نمیدانیم چطور کار میکند و چطور باید از آن استفاده کنیم؟ هدف این کتاب صوتی نیز همین است. راهنما و آموزش استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای دستیابی به موفقیت، سلامتی، خوشبختی و آرامش ذهنی شماست که در اینجا جمعآوری شده است.
پی بردن به نحوه کارکرد ضمیر ناخودآگاه، حلقهی گمشدهای برای دستیابی به موفقیت است. روشهای استفاده از آن سهل است، اما اگر ندانید ضمیر ناخودآگاهتان چگونه کار میکند، احتمالاً شکست میخورید. کلید موفقیت دسترسی به ضمیر ناخودآگاه از طریق یک حالت ذهنی تغییر یافته است. تکرار عبارات تاکیدی برای ضمیر ناخودآگاه در حالت نرمال و بیدار بیشتر از منفعت ضرر دارد. باید یاد بگیرید که وارد حالت مغزی طبیعی آرام بشوید تا به قلمرو ضمیر ناخودآگاه نفوذ کنید. اگر تغییر خاصی در تضاد با باورهای ناخودآگاه شما باشد، نمیتوانید اراده کنید که تغییر کنید. میتوانید در تمام طول روز به هدفتان فکر کنید، اما در حقیقت این کافی نیست، و میتواند بر علیه شما عمل کند.
ضمیر ناخودآگاه تقریباً 92٪ از کل مغز را تشکیل میدهد. ضمیر خودآگاه 8٪ باقیمانده را تشکیل میدهد. بنابراین، ضمیر خودآگاه در مقابل با ضمیر ناخودآگاه بسیار ناچیز است. ضمیر ناخودآگاه منطق ندارد و به ورود حسی استناد میکند. بنابراین، به واقعیت و تصور یکسان واکنش نشان میدهد. برای مثال، وقتی خواب پرت شدن از ساختمان را میبینید بدنتان همان واکنشی را نشان میدهد که اگر در واقعیت این اتفاق برای شما بیفتد نشان میدهد. بدن شما عرق میکند، ضربان قلبتان بالا میرود و. پس این نکته خیلی مهم است. ضمیر ناخودآگاه تفاوت بین واقعی و خیالی را نمیداند.
هری کارپنتر (Harry W Carpenter) برای آموختن نحوه استفاده از ذهن ناخودآگاه قدرتمند خود، پیگیری وسواسانهای در طول عمر خود داشته است. این اشتیاق در 10 سالگی با بهبودی ذهنی یک بیماری تهدید کنندهی در زندگیاش شروع شد. هری او میتوانست او را درمان کند. هری تا سن 30 سالگی تمام آنچه را که نیاز بود آموخت.
ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه شما عملکرد کاملاً متفاوتی دارند. شما نیاز دارید که قبل از بهره گرفتن کامل از قابلیتهای ضمیر ناخودآگاه تفاوتهای آنها را بدانید و آنها را به طور دقیق بشناسید.
نتایجی که میتوانید بعد از شنیدن این کتاب صوتی کسب کنید: تغییر عادات بد، سودمندی و کارامدی بیشتر، کاهش وزن، افزایش عزت نفس، رسیدن به اهداف، هماهنگی فیزیکی بهتر، خلاقیت بیشتر، بهبود سلامت ذهن و بدن، تعبیر رویاها و نشانهها، آرامش تا سطحی عمیقتر، خواب بهتر، تبدیل روحیه کسل کننده به روحیه شاد.
کتاب صوتی غول درون دربردارندهی تمرینات عملی است و بعد از هر درس دستورالعملهای ریلکسیشن گفته میشود که میتوانید آنها را دنبال کنید. برای موفقیت نیاز به پرورش ضمیر ناخودآگاه دارید و کتاب صوتی غول درون این امکان را به شما میدهد.
در قسمتی از کتاب صوتی غول درون میشنویم:
پیرمردی وقتی که فقط یک پسر بچه بود، داستانی از زنی شنید که یک بطری با یک چوب پنبه در دهانهاش در ساحل پیدا کرد. وقتی چوب پنبه را از دهانهی بطری بیرون کشید، او تصویر یک غول را دید که بیرون آمد. غول هر چیزی که زن آرزو کرد به او عطا کرد. پیرمرد عمر خودش را صرف یافتن بطری خودش و غول درون آن کرد. او سواحل تمام قارهها را جستجو کرد. به خاطر وسواسی که داشت، هرگز رابطهای طولانی مدت ایجاد نکرد یا شغلی را برای مدتی طولانی نگه نداشت. او یک مرد ناراحت بود.
یک روز در ساحلی نزدیک خانهاش، بطری را که به دنبالش بود یافت. به دلیلی که برایش ناشناخته بود، او احساس کرد که یک غول درون آن وجود دارد. چوب پنبههای دهانه سایر بطریها به سختی بیرون میآمد، اما این یکی به راحتی به بیرون لغزید. ناگهان یک غول ظاهر شد. غول به پیرمرد گفت، "من اینجا هستم تا هرچیزی که میخواهی به تو ببخشم. "
پیرمرد جواب داد، "هرچیزی که بخواهم؟"
غول گفت، "خوب تقریبا هرچیزی. از آنجایی که تو پیر هستی و هرگز در ت نبودهای، این احتمال وجود ندارد که تو بتوانی رئیس جمهور آمریکا شوی، همچنین من فکر نمیکنم عاقلانه باشد که آرزوی یک جایگاه در تیم بسکتبال المپیک را داشته باشی. و من فکر نمیکنم که تو چیزی بخواهی که به ضرر شخص دیگری باشد. بنابراین، نه، نه همه چیز. اما هنوز بیش از چیزی که آرزوی آن را داشتهای. قطعا برای شادی و آرامش تو کافی است. "
پیرمرد از خود بیخود شد اما سپس عصبانی شد. "چرا انقدر طول کشید تا تو را پیدا کنم؟ اگر هنگامی که جوان بودم تو را پیدا میکردم میتوانستم کارهای زیادی را به انجام برسانم. "
غول گفت، "سرورم اما من تمام مدت با تو بودهام. من در آن بطری نبودم. من با تو بودهام و در تمام زندگی تو آرزوهایت را برآورده کردهام. به یاد داری که شش ساله بودی و آرزو کردی که پدرت بیشتر به تو توجه کند؟ تو انگشت خودت را بریدی. این کار اتفاقی نبود. پدرت بریدگی را شست و از تو نگهداری کرد. یادت میآید؟
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
کتاب صوتی ملت عشق اثر الیف شافاک یکی از پرفروشترین کتابهای رمان ترکیه، داستانی از دلدادگی و عشق است. ملت عشق در چند سال اخیر بیش از 500 بار به زبانهای مختلف تجدید چاپ شده است.
نام پرآوازه مولوی یا مولانا جلال الدین رو کسانی که اندک علاقهای به ادبیات داشته باشند، شنیدهاند و با حکایت شمس و مولانا و دلدادگی این دو نیز آشنا هستند؛ رمان ملت عشق بازآفرینی تازه این دلدادگی است.
آن چه که رمان ملت عشق بسیار چشم گیر و جذاب است نحوه تغییر زاویه دید است. کتاب مدام از زاویه دید افراد مختلف روایت میشود. از دید دانای کل (سوم شخص) شروع میشود، با دید اول شخص که زنی آمریکایی به نام اللا است، ادامه پیدا میکند. با دانای کل نیز پایان مییابد.
رمان ملت عشق (The Forty Rules of Love) برخوردار از فرمی است که میتوان آن را دو رمان محسوب کرد در قالب یک رمان و دو روایت تو در تو که به صورت موازی روایت میشوند؛ اما در دو زمان مختلف جریان دارند. یکی قرنها پیش در شرق و یکی در زمان حال و در غرب (آمریکا).
کتاب ملت عشق روایتگر زندگی یکنواخت زنی در غرب است که درگیر اندیشههای عرفانی شرق میشود. به عبارت دیگر ملت عشق داستان عشق و رهایی این زن است.
اللا روبینشتاین چهل ساله، در بیست سال زندگی شوییاش هیچچیز جز زندگی روزمره را تجربه نکرده، تنها دلیل و عاملی که سمت و سوی زندگیاش را تعیین میکند خانه و آسایش خانوادهاش است. تا اینکه بعد از بیست سال زندگی مشترک یک روز صبح تصمیم میگیرد خود را از بند این زندگی آزاد کند و سفری بیبازگشت را آغاز میکند. شاید عشق تنها دلیلی است که اللا را از زندگی آرام و تکراریاش جدا کرده و عازم ترکیه میکند و در مسیری پر تلاطم قرار میدهد.
شافاک (Elif Shafak) نویسنده ترکتبار بوده متولد فرانسه است. این نویسنده، دکترای علوم ی دارد و در سال 2004 موفق به دریافت درجهٔ استادیاری از دانشگاه میشیگان شده است. او به مدت 4 سال ستوننویس رومه مشهور Time بوده است. این نویسندهٔ چهل و پنج ساله تاکنون 9 رمان به زبانهای ترکی، انگلیسی و فرانسوی نوشته است.
شافاک، در سال 2012، برای کتاب «چهل قانون عشق»، نامزد جایزه بینالمللی ادبی دوبلین (IMPAC) شد. این جایزه یکی از جوایز ادبی معتبر محسوب میشود. همچنین این نویسنده تاکنون برندهٔ جایزه بهترین داستان از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان «محرم»، جایزه بنیاد نویسندگان و رومه نگاران ترکیه شده است. رمانهایی از او که به فارسی ترجمه شداند شامل آینههای شهر و شپش پالاس، من و استادم، مَحرم و ملت عشق میباشد.
در قسمتی از کتاب صوتی ملت عشق میشنویم:
دوست داشتن خداوندی که هیچ نقصی در او راه ندارد، سهل است. آنچه سخت است، دوست داشتن انسانهای فانی است با همهٔ خطا و ثوابشان. فراموش مکن آدمی هر چیزی را به اندازهای میفهمد که نسبت به آن عشق دارد! پس تا زمانی که برای دیگران از صمیم قلب آغوش نگشایی و بخاطر خالق، مخلوق را دوست نداشته باشی، نه میتوانی چنان که شایسته است بفهمی و نه به شکلی لایق دوست بداری!
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
جول اوستین در کتاب قدرت من هستم (The Power of I Am) تمام تلاش خود را میکند که به خواننده این پیام را برساند که هر صفت یا عبارتی که بین دو کلمه من هستم قرار دهد، به نحوی آن را به زندگی خود دعوت کرده است. آنچه که بعد از این دو واژهی ساده میآید، مشخص میکند که شما چه طور زندگی خواهید کرد و هر آن چیزی که بعد از «من هستم» قرار میدهید، در واقع دارید دعوتنامهای برایش مینویسید.
خداوند میگوید «تو شاهکار من هستی»، به جای اینکه دائم از خودتان بد بگویید، جرات داشته باشید و صبح که از خواب بیدار میشوید بگویید، من یک شاهکار هستم، خداوند قادر از روح خود در من دمیده است، به یاد داشته باشید آنچه بعد از من هستم بگویید، میآید و دنبال شما میگردد، اگر چیزهای درست را به زندگی خود دعوت کنید، خالق جهان نفس خود را به سوی شما میدمد، حالا ایمان داشته و اعلام کنید که بر هر مشکلی چیره خواهید شد، بر هر دشمنی پیروز خواهید شد، و به همان چیزی تبدیل خواهید شد که خداوند شما را خلق کرده است تا بدان تبدیل شوید.
جول اوستین (Joel Osteen) در سال ۱۹۶۳ در ایالت تگزاس آمریکا دیده بر جهان گشود. او کشیش اعظم کلیسای بزرگ لیکوود است. سخنرانیهای او به طور متوسط ۷ میلیون بیننده در طول یک هفته و ۲۰ میلیون بیننده در طول یک ماه دارد و همچنین در ۱۰۰ کشور مختلف در سراسر دنیا پخش میشود. جول اوستین در سال ۲۰۰۶ در لیست ۱۰ انسان تاثیرگذار جهان قرار گرفت. او تا به حال هفت کتاب نوشته که تمامی این کتابها در صدر کتابهای برتر نیویورک تایمز قرار گرفتهاند و بعضی از آنها بیش از ۲۰۰ هفته در صدر بهترین کتابهای نیویورک تایمز بودهاند.
در قسمتی از کتاب صوتی قدرت من هستم میشنویم:
«ما در دام کلمات زبان خود گرفتار میشویم»، در دام افتادن به معنی «گرفتار شدن» است. کلمات شما میتوانند شما را به دام اندازند. آنچه میگویید میتواند شما را زمین بزند و نگذارد که به حداکثر توان خود دست پیدا کنید. شما در دام تفکرات خود گرفتار نخواهید شد. تفکرات منفی به سراغ همهی ما میآیند. اما زمانی که آنها را به زبان میآورید، به آنها زندگی بخشیدهاید. در این هنگام است که آنها به واقعیت تبدیل میشوند. اگر بگویید «دیگر هرگز تناسب اندام خود را به دست نمیآورم»، برگشتن به اندام متناسب سختتر خواهد شد. شما خودتان کار را سختتر کردهاید. زمانی که میگویید «هرگز اتفاق خوبی برایم رخ نخواهد داد»، خودتان جلوی اتفاق خوبی که برایتان مقدر شده است را میگیرید. اگر بگویید «من آنقدرها با استعداد نیستم. من شخصیت خوبی ندارم»، حد وسط بودن را به سوی خود دعوت کردهاید، حد وسط بودن محدودهی زندگی شما را مشخص خواهد کرد. زمانی که افکار منفی به سراغتان میآیند، کلید موفقیت این است که هرگز آنها را به زبان نرانید. اگر آن فکرها را به زبان نیاورید، در نطفه خواهند مرد.
برای دانلود کتاب صوتی ( اینجا را کلیک کنید )
درباره این سایت